انصراف خاتمی، اصلاح طلبی و منافع ملی



Share/Save/Bookmark

برای من بسیار جالب بود دیدن عکس العملهای طرفداران خاتمی را بعد از اینکه بر انصراف او از کاندیداتوری انتخابات دهم را شنیدند. چون عادت به زیاده گویی ندارم می روم سر اصل مطلب. طرفداران خاتمی بعد از انصراف او طوری حرف می زدند انگار دنیا به آخر رسیده، پروژه دموکراسی خواهی و اصلاح طلبی شکست خورده و برای آنها یک راه مانده و آن هم افسوس خوردن است، البته هنوز گوشه چشمی به بازگشت او دارند.

ولی در اینجا یک مسئله باید روشن شود و آن اینکه آیا پروژه اصلاح طلبی در ایران بسته به وجود شخص خاتمی است؟ من اصلا در این نوشته در نظر ندارم نقش آقای خاتمی و کارهایی که او در این سالها برای اصلاحات انجام داده را کوچک جلوه دهم، برعکس خود احترام خاصی برای او قائل هستم و چه بسا اگر کاندیدا می ماند به او نیز رای می دادم، ولی باید کمی واقع بین بود. آقای خاتمی خود به عنوان شخصی که در این سی سالی که از عمر جمهوری اسلامی می گذرد همیشه در عرصه حاضر بوده، و حتی سکان ریاست کشور را به مدت هشت سال عهده دار بوده، بهتر از هر کسی می تواند تحلیلی از وضعیت حاضر انجام دهد و بر طبق همان تحلیل موضع گیری نماید.
خاتمی، همچنان که خود گفته و می گوید، چنین اندیشیده که حضور او به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری هزینه سنگینی چه برای نظام و چه برای نیروهای اصلاح طلب دارد، پس در وضعیت فعلی اگر هدف بیرون کشیدن کشور از گرداب مشکلاتی است که با بی تدبیری و بی برنامگی های مسئولان فعلی آینده کشور را با خطراتی مواجه ساخته، پس باید انصراف خاتمی را هم یک بار از این زاویه تحلیل کرد.
با انصراف خاتمی جناح موسوم به اصولگرا دیگر الزامی به اجماع بر سر احمدی نژاد نخواهند داشت و این خود باعث می شود اصولگرایان در داخل سنگهای خود را با احمدی نژاد و حامیان او باز کنند و در صورت لزوم شخص یا اشخاص دیگری را به عرصه انتخابات بفرستند.
به نظر من خاتمی همان مرد شجاع سابق است با همان تدابیری که به زائقه بعضی ها تردید محسوب می شود، او را نمی توان با تهدید ترور و اعدام انقلابی! ترساند و برعکس انصراف او نشان دهنده تدابیر درست و اندیشده اوست. او با این کار راه را برای اصلاح طلبان هموار کرد، اصلاح طلبانی که با انتخاب شدن هزینه را کاهش ولی راه را ادامه خواهند داد، آن هم در شرایطی که دیگر احمدی نژاد کاندیدای صد در صد اصولگرایان نخواهد بود.
در این میان پاسخ آیت الله خامنه ایی به پیام نوروزی باراک اوباما نیز نشان داد رهبر ایران استفاده تبلیغاتی از این مورد را از احمدی نژاد و حامیانش گرفته و به نوعی او را از ورود به این مقوله مهم منع کرده است. این سخنان را اگر در کنار سخنان دیگر رهبر بگذاریم که گفته بود "گاهی كه از دولت دفاع و حمايت مي‌كنم برخی معنايی ناصحيح برای اين مسئله جعل می‌كنند در حاليكه من براساس وظيفه هميشه از دولتها و خدمتگزاران كشور حمايت كرده‌ام" خواهیم دید که دیگر احمدی نژاد برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری نمی تواند از رهبری هزینه کند، چیزی که به کمک منتقدین رییس جمهور در جناح اصولگرا خواهد آمد.
در این میان برای اصلاح طلبان دو کاندیدا باقی مانده، کروبی و میرحسین موسوی. آنچنان که پیداست میرحسین سعی می کند به عنوان کاندیدای فراجناحی وارد مبارزه انتخاباتی شود که این درصد پیروزی او را افزایش خواهد داد. به نظر من در این برهه، هدف نجات کشور از بی تدبیری های موجود می باشد و این هدف نیاز به همیاری تمام جناح های دلسوز کشور دارد که با انتخاب میرحسین موسوی می توان به این هدف رسید. آن شناختی که از کروبی دارم می توانم بگویم او نیز شرایط موجود را به خوبی تحلیل کرده و امکان دارد بعد از ثبت نام به نفع میرحسین موسوی کناره گیری کند و اردوگاه اصلاح طلبان را با اجماع صد در صدی راهی انتخابات دهم کند.
باید منتظر بود و دید که آیا این بار اصلاح طلبان می توانند با اتخاذ تاکتیک درست مبارزه را به نفع خود و اصلاحات رقم زنند یا نه.