آنهایی که هر روز به ریش ما می خندند



Share/Save/Bookmark

امروز در روزنامه اعتماد ملی نوشته ایی را خواندم که دیگر تحمل نکردم و دست به کیبرد بردم.
نوشته ایی بود از شاهرخ ظهیری، سرمایه داری که امروزه مد شده آنها را کارآفرین بنامیم. روزنامه اعتماد ملی تقریبا هر روز هفته نوشته ایی با محتوای زد سوسیالیستی و در دفاع از لیبرالیسم و اقتصاد خصوصی شده دارد. معمولا آنها را می خوانم تا حداقل از افاضات آقایان بی نصیب نمانم، ولی این یکی جگرم را سوزاند و مرا واداشت تا این چند خط را بنویسم.
این آقا نوشته که در سفری که به شوروی سابق داشته از نزدیک با اوضاع افتضاح آنجا آشنا شده. خب این که تازگی نداره و ما هم که آنجا نبودیم، می دونیم که چه وضعی داشته.
نکته مورد نظر من انجاست که کارآفرین ما در نوشته چند خطی خود بارها خدا را شکر کرده که در ایران کمونیسم پیروز نشده و این نظام بر کشورمان حکومت نمی کند. من قرابتی با رهبران شوروی سابق احساس نمی کنم، هر چند خود را یک سوسیالیست می دانم، ولی این باعث نمی شه که چون سوسیالیست هستم پس باید از نظام استالینی دفاع کنم. من هم در همین یک مورد موافق هستم که توده ایی های خود فروخته ایی، که تنها فرامین مسکو را اجرا می کردند در ایران مسلط نشدند، ولی این آقا که صد بار خدا را شکر می کند که ایران کمونیست نشد یا سرش را زیر برف کرده و یا خود را به اون راه زده، که البته گزینه آخری صادق تر است. خب آقای ظهیری شما که آن روز بر کمونیسم! شوروی خنده بر لبانت جاری شد، آیا امروز با دیدن وضعیت اسفناک کارگران ما چکار می کنید؟ همان کارگرانی که سرمایه ایی را برای شما تولید کرده اند، تا شما بتوانید امروز بر نظام منحط شوروی استالینی بخندید.
اگر در سفر خود به مسکو دیدید به کارگران به صورت دیمی کفش می دادند، آیا امروز ما اینگونه است؟ کار به جایی رسیده که کارفرمایان برای فرار هر گونه تعهدی، قراردادهای 29 روزه با کارگران خود می بندند.
آیا از آمار اخراج کارگران ایرانی خبر دارید؟ خواستید برایتان می فرستم.
این شما و امثال شمایید که هر روز به ریش ما می خندید که با حداقل حقوق تعیین شده توسط کارفرمایان، کار می کنیم تا لقمه نانی به کف آریم، که دیگر چند صباحیست که همان لقمه نان هم کیمیا شده.
نمی دانم اگر این کارگران ایرانی همان نیم لقمه را هم نداشته باشند تا شکم خود و خانواده شان را سیر کنند، خنده های گذشته باز بر لبان شما و دوستانتان خواهد نشست!؟