عبدالخالق قایدی نویسنده وبلاک صیرم در پستی با اشاره به وضعیت فعلی ایران، می گوید که ما نیازمند پرومته ایی هستیم که باید بیاید و با شجاعتش نور را از سرزمین خدایان بگیرد و به سرزمین ما بیاورد. [+]
جالبه هنوز دنبال پرومته می گردیم! هنوز نشسته، امیدواریم روزی پرومته آزاد شود و نور را برایمان به ارمغان بیاورد. متاسفانه این تفکر گسترش زیادی بین اقشار گوناگون مردم دارد و همین انفعال و چشم به راهی منجی، باعث می شود که هر کسی با شعار عدالت و آزادی بیاید و بر ما حاکم شود، روزگار بگذراند و بعد ما را محتاج منجی دیگری کند و ... دایره تسلسل ادامه یابد.
همین گونه بود زمان امیرکبیر و مصدق و این گونه هم شد در زمان خاتمی. چون آنها را به چشم منجی می دیدیم و نور را تنها از آنان طلب می کردیم، چنین شد که به راحتی آنها را از کف دادیم. و به همین دلیل است که هر دوره از انتخابات برای ما در حکم یک حماسه معنا می یابد و قهرمان پیروز آن حماسه را آنقدر بزرگ می کنیم و خواستهایمان را بر دوشش انبار می کنیم که بنده خدا نمی داند باید به امور جاری کشور رسیدگی کند یا مستجاب کردن خواستهای مردم. نمی گویم که خواستهای مردم بیهوده است، نه، بلکه می خواهم بگویم که اولا خواست ها باید زمینی باشد نه آسمانی و دوما مردم خود برای رسیدن به مقاصدشان باید مشارکت کرده و منتخب خود را یاری رسانند. اصلا" همین منجی گرایی باعث می شود که ما تغییرات کوچک را بی ارزش بخوانیم و خواهان یک تغییر اتوپیایی باشیم که بهشت را روی زمین برایمان به ارمغان آورد.
به جای اینکه بنشینیم و چشم بر کوههای «قفقاز» بدوزیم تا پرومته آزاد شود و به کمکمان آید، او را باید در درون خود جستجو کرده و از هزارتوی اعماقمان آزادش کنیم. و اینگونه شاید در انتخاب خود دقت بیشتری به کار بندیم و هر کسی را که شعار عدالت و آزادی می دهد را بر کرسی ریاست ننشانیم.
همین گونه بود زمان امیرکبیر و مصدق و این گونه هم شد در زمان خاتمی. چون آنها را به چشم منجی می دیدیم و نور را تنها از آنان طلب می کردیم، چنین شد که به راحتی آنها را از کف دادیم. و به همین دلیل است که هر دوره از انتخابات برای ما در حکم یک حماسه معنا می یابد و قهرمان پیروز آن حماسه را آنقدر بزرگ می کنیم و خواستهایمان را بر دوشش انبار می کنیم که بنده خدا نمی داند باید به امور جاری کشور رسیدگی کند یا مستجاب کردن خواستهای مردم. نمی گویم که خواستهای مردم بیهوده است، نه، بلکه می خواهم بگویم که اولا خواست ها باید زمینی باشد نه آسمانی و دوما مردم خود برای رسیدن به مقاصدشان باید مشارکت کرده و منتخب خود را یاری رسانند. اصلا" همین منجی گرایی باعث می شود که ما تغییرات کوچک را بی ارزش بخوانیم و خواهان یک تغییر اتوپیایی باشیم که بهشت را روی زمین برایمان به ارمغان آورد.
به جای اینکه بنشینیم و چشم بر کوههای «قفقاز» بدوزیم تا پرومته آزاد شود و به کمکمان آید، او را باید در درون خود جستجو کرده و از هزارتوی اعماقمان آزادش کنیم. و اینگونه شاید در انتخاب خود دقت بیشتری به کار بندیم و هر کسی را که شعار عدالت و آزادی می دهد را بر کرسی ریاست ننشانیم.
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 نظر:
Post a Comment